یکی از بزرگترین حسرتام مال وقتیه که میرم خونه ی
کسی واسش شیرینی خامه ای میبرم
بعدش تا آخر مهمونی منتظر میشم بلکه یه تیکشو بیاره
با چایی بخوریم ولی نمیاره لعنتی
نظرات شما عزیزان:
امیروبانو88
ساعت8:40---18 شهريور 1392
اون روز که اومدیم خوستگاری شما بستنی ها که آوردیم داشت رو میز اوپن آب می شد
به مامانم گفتم به مامانش بگو داره آب میشه که یادش بیاد بیاردشون اما حیف که تو فکر دختر و داماد آیندش بود و من هم اینجوری بودم
شوخی بود
پاسخ: عه؟ دلتون میخواست؟ آخــــــــــی! جاتون خالی اینقد خوشــــــــــــــــمزه بوووووووووووود!!
به مامانم گفتم به مامانش بگو داره آب میشه که یادش بیاد بیاردشون اما حیف که تو فکر دختر و داماد آیندش بود و من هم اینجوری بودم
شوخی بود
پاسخ: عه؟ دلتون میخواست؟ آخــــــــــی! جاتون خالی اینقد خوشــــــــــــــــمزه بوووووووووووود!!
ای شکموووووووووووووووو
پاسخ:اون خسیسه ما شکمو نیستیم بابا
پاسخ:اون خسیسه ما شکمو نیستیم بابا
آخره ضد حاله تاحالا زیاد اینطوری شدم
پاسخ:آره والا
پاسخ:آره والا